رمان با مرام زندگینامه و خاطرات شهید احمد بیابانی است،کسی که مانند شهید شاهرخ ضرغام ، زندگی اش به دو دوره ی متفاوت تقسیم
می شود،یک دوره که خودش از آن زمان ، به دوره ی جهالت تعبیر می کرد و بعد ، دوره ای که با نور هدایت آشنا شد . ما از جوانی صحبت
می کنیم،که حتی در دوره ی جهالت ، پل های پشت سر خود را ویران نکرد

او چند ویژگی شایسته را در خود حفظ نمود و به اعتقاد دوستانش ، همین صفات متعالی باعث شد که زمینه ی هدایت برای او فراهم شود

توجه قلبی به امام حسین (ع) و اهمیت دادن به عزای محرم
دستگیری از دوستان و کمک به افراد نیازمند
احترام بسیار زیاد به پدر و مادر
باعث شد که خدا مسیر زندگی صحیح را برای این شهید والامقام مهیا کند،بیابانی  از شخصیت های خاص و دارای ویژگیهای منحصر به فرد است
او با پای خودش به سوی هدایت نیامد ، بلکه شرایط به گونه ای رقم خورد تا احمد داستان ما به سوی سرزمین هدایت فرار کند !

در آنجا بود که متوجه شد چندین سال ، راه را اشتباه طی کرده . برای همین دیگر از مسیر حق جدا نشد

این شهید شخصیتی همانند شهید شاهرخ ضرغام داشت
او یکی از اون داش مشتی هایش بود. از آن لوطی هایی که امروز خیلی کمتر از آنها می بینیم
هر کس اگر مورد ظلم و ستمی واقع می شد از احمد کمک می خواست
چهره جالبی داشت، موهای فرفری بلند، صورت تراشیده با سبیل های مشکی به همراه دستمال ابریشمی
خلاصه یک محل بود و یک احمد